در مطب دکتر

دیروز از ساعت 3 من تو مطب دکتر بودم. چون وقت نداشتم و موردم اورژانسی بود البته از نظر خودم! خانم منشی گفت بیا بشین اینجا وسط مریض می فرستمت تو. فکر کنم به 70 درصد مریضا همینو گفته بود چون تقریبا هیچ کس سر وقت خودش نرفت تو. خوشبختانه موقعی که من رسیدم یه جای خالی هنوز مونده بودم که من رفتم نشستمو مشغول دید زدن بقیه شدم. من نمی دونم اینهمه که میگن زنها بیشتر از مردا عمر میکنن و این حرفا پس چرا همیشه تو مطب دکترا پره خانمه و تک و توک مردی رو میبینی که بیاد دکتر.البته این دکتری که من رفتم جراح داخلی و سرطان بود ولی تخصصش رو جراحی سینه هستش بیشتر و تو این زمینه جز بهترین دکتراست و خوب طبیعیه که مریضاشم خانوما باشن .اونجا پر بود از خانومای 40 تا 50 سال که سرطان سینه داشتن و آمده بودن برای جراحی یا عمل شده بودن و اومده بودن برای معاینات بعدش.  

خیلیا بودن که معاینات سالانه رو نرفته بودن و علاوه بر سینه زیر بغل هم مبتلا شده بود. معاینات سالانه یا حتی 6 ماه یکبار و نباید دستکم گرفت حتی اگه هیچ سابقه سرطان تو خانواده وجود نداشته باشه و احساس ناراحتی هم نداشته باشید تا اگه مشکلی وجود داشت قبل از اینکه مریضی پیشرفته بشه حل شه. 

خلاصه ساعت حدودا 6 بود که منشی صدام کرد برم تو یه اتاق انتظار دیگه که این تو فقط 4 نفر آدم بودن و هر کدوم به نوبت می رفتن خدمت دکتر. یه سه ربعی هم اونجا نشستم و بالاخره موفق شدم برم تو! 

رفتم تو اتاق معاینه و خوابیدم البته من مشکلم سینم نبودا! 

من: سلام  

دکتر: سلام. پس چرا درنیاوردی؟ 

من: آخه من اینجام غده داره! 

دکتر: کجا؟ 

من: اینجا. حالا هر چی میگشتم غده نامرد و پیدا نمیکردم! بالاخره پیدا شد. 

دکتر: چند سالته؟ 

من: 30 

دکتر: مجردی؟ 

من: بله 

دکتر: شاغلی؟ 

دکتر: نه فکر کنم بیکاری! 

من: نه چطور؟ 

دکتر: بیکاری که گشتی اینو پیدا کردی. 

من: آهان! یعنی چیزی نیست؟ من سرطان ندارم؟ ولی اینجا یه غده هست! 

دکتر: اینا غدد لنفاویته. بر اثر عفونت یا سرطان برجسته میشه. ولی مال تو سرطان نیست شاید یه جاییت خراش برداشته یا حتی موقع شیو کردن یه جوش کوچیک زدی و اون باعث این تورم شده. 

من: پس چیزی نیست. ولی دکتر من فکر کنم کم کاری تیرویید دارم. 

دکتر: چطور؟ 

من: آخه من چاق میشم بعدم همیشه خستم و ... 

دکتر: کجات چاق میشه؟! 

من: شکمم دکتر شاید اصلا مشکل روده هام باشه؟ 

دیگه اینجا جوابمو نداد و گفت بخوابم که به تخصص اصلیش بپردازه! 

دکتر: یکیش بزرگتر از اون یکیه همیشه همینطوره؟ 

من: بله 

دکتر: ولی به هر حال یه سونوگرافی برات مینویسم با یه آزمایش هورمونیه تیرویید. 

همین! کلی خیالم راحت شد از بابت این غده. اومدم بیرون دیدم ویرگو منتظرم وایساده و کلی نگرانه. تعریف کردم براش و میگه حیف شد پس پروژم ناموفق موند! میگم کدوم پروژه؟ میگه زن دوم دیگه!!

نظرات 4 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ق.ظ http://terore.blogsky.com

وبلاگ بسیار جالبی داری اگه موافقی داری تبادل لینک کنیم .
ابتدا وبلاگ منو با نام تروریست تو لینک دوستان قرار بده بعد من خبر کن

نیکزاد یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:17 ب.ظ http://www.hopeful.blogsky.com

سلام
خدا رو شکر....خدا رو بی نهایت شکر.

اتفاقا من هم یک مادر 63 ساله دارم که هیچ کدوم از این معاینات
دوره ای رو نرفته......
اینطور که از این پست شما برداشت کردم باید ببرمش دکتر متخصص زنان. شاید لازم باشه براش
راستی جدیدا داشت یه قانونی تصویب میشد که زن دوم گرفتن رو آسون میکرد. بنابراین به وبرگوی نازنین بگید نگران نباشه.
اما از شوخی گذشته هیچی سلامتی نمیشه.امیدوارم شما و وبرگو همیشه سالم باشید.

ای بابا، آدم اول باید ازدواج کنه بعد کیف زن دوم گرفتن نصیبش بشه!
ویرگو هنوز قدم اولو برنداشته :)

نیکزاد دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:43 ب.ظ http://www.hopeful.blogsky.com

سلام و سپاس بابت معرفی دکتر و اطلاعات خوبی که دادین.
حتما مادرم رو می برمش.

هپلی چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:39 ب.ظ http://dastanak.net

چی شد بالاخره ؟

امیدی به زنده بودنت هست یا نه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد